بهبود زخم با عصاره سنتلا آسیاتیکا
مقالات
عصاره سنتلا آسیاتیکا به عنوان یک گیاه دارویی در دنیای غرب دارای اهمیت زیادی است. از عصاره سنتلا آسیاتیکا به دلیل داشتن ترپنوئیدها و ساپونینها در درمان طیف وسیعی از بیماریها از جمله بیماریهای پوستی مانند لوپوس، اگزما، پسوریازیس، درمان جای زخم، درمان سوختگی و ..... استفاده میگردد. کرم کلاسنت که به عنوان کرم سوختگی و درمان جای زخم بسیار موثر و معجزهگر است نیز حاوی یک درصد عصاره سنتلا آسیاتیکا میباشد.
تحقیقات زیادی برروی محصول فرموله شده عصاره سنتلا آسیاتیکا به شکل پماد، ژل و کرم انجام شده است. به عنوان مثال محققان تحقیقی را بر روی خرگوشهای آزمایشگاهی با زخمهای باز، انجام دادند. در این تحقیق به مدت ۲۴ روز و سه بار در روز از عصاره سنتلا آسیاتیکا به شکل کرم موضعی بر روی زخمهای باز خرگوشها استفاده شد. نتیجه این آزمایش بهبود کامل زخمها بود. عملکرد این دارو به این گونه است که با افزایش تکثیر سلولی و سنتز کلاژن، مقاومت کششی پوست در محل زخم افزایش یافته و این امر باعث کوتاهتر شدن مدت زمان بهبود کامل زخم عمیق میگردد. ضمنا مشخص شد که تاثیر زیادی در درمان جای زخم و کراتینه کردن پوست دارد.
با توجه به این تحقیق از خواص شگفت انگیز عصاره سنتلا آسیاتیکا میتوان افزایش مقاومت کششی پوست جدید تشکیل شده، را نام برد. کرم سوختگی و درمان جای زخم کلاسنت هم با دارا بودن عصاره این گیاه سبب کاهش مدت زمان بهبود زخم، افزایش مقاومت کششی پوست و کاهش میزان التهاب زخم بسیار مؤثر میباشد. این فرآیند از طریق تحریک هایپرتروفی (حجیم کردن) عضلات و بهبود نفوذپذیری در زخم صورت میگیرد. در دمای آزمایشگاهی حیوانات، میزان تأثیر آسیاتیکوزید بر روی مقدار آنتی اکسیدان مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد این عصاره به عنوان یک آنتی اکسیدان قوی نقش بسیار مهمی در فرایند بهبود زخم ایفا میکند.
وجود۴/۰ درصد آسیاتیکوزید در کرم کلاسنت، این کرم را گزینهای مناسب برای درمان جای زخم و سوختگی ساخته است. با استعمال کرم کلاسنت، در مراحل ابتدایی، تحریک آنتی اکسیدانهای سطح زخم افزایش مییابد اما به نظر میرسد استفاده مداوم و ادامه درمان با عصاره تاثیر چندانی در تقویت اکسیدان در مراحل انتهایی بهبود زخم نداشته باشد. به همین منظور تحقیقی در رابطه با فعالیت آسیاتیکوزید به عنوان درمان زخمهای تأخیری مانند زخمهای معمولی مورد مطالعه قرار گرفت. در این تحقیق هنگامی که خوکهای آزمایشگاهی را داغ زدند و درمان را با محلول ۲/۰ درصد عصاره سنتلا آغاز کردند، میزان هیدروکسی پرولین 56 درصد و مقاومت کششی پوست، محتوای کلاژن و ترمیم بافت پوششی، ۵۷ درصد افزایش یافت. درمان با محلول ۴/۰ درصد عصاره سنتلا بسیار سریعتر اتفاق افتاد.
در خرگوشهایی که بیماری دیابت داشته و مستعد ترمیم تأخیری در زخم بودند نیز، محلول ۴/۰ درصد عصاره سنتلا، زخمهای ناشی از داغ زدن را نیز مانند خوکها با افزایش میزان هیدروکسی پیرولین، محتوای کلاژن و ترمیم بافت پوششی بهبود بخشیده است.
کرم کلاسنت به عنوان اولین و تنها محصول حاوی سنتلا آسیاتیکا است که با اثرات معجزه آسای خود توانسته در درمان جای زخم، سوختگی، گوشت اضافه و ... موثر واقع شود.
منابع:
1. Brinkhaus B, Lindner M, Schuppan D, Hahn EG. Chemical, pharmacological and clinical profile of the East Asian medical plant Centella asiatica. Phytomedicine. 2000;7:427–48
2. Sunilkumar , Parameshwaraiah S, Shivakumar HG. Evaluation of topical formulations of aqueous extract of Centella asiatica on open wounds in rats. Indian J Exp Biol. 1998;36:569–72.
3. Poizot A, Dumez D. Modification of the kinetics of healing after iterative exeresis in the rat. Action of a triterpenoid and its derivatives on the duration of healing. C R Acad Sci Hebd Seances Acad Sci D. 1978;286:789–92. [
4. Rosen H, Blumenthal A, McCallum J. Effect of asiaticoside on wound healing in the rat. Proc Soc Exp Biol Med. 1967;125:279–80.
5. Incandela L, Cesarone MR, Cacchio M, De Sanctis MT, Santavenere C, D’Auro MG, et al. Total triterpenic fraction of Centella asiatica in chronic venous insufficiency and in high-perfusion microangiopathy. Angiology. 2001;52:S9–13.
6. Shukla A, Rasik AM, Dhawan BN. Asiaticoside-induced elevation of antioxidant levels in healing wounds. Phytother Res. 1999;13:50–4
7. Suguna L, Sivakumar P, Chandrakasan G. Effects of Centella asiatica extract on dermal wound healing in rats. Indian J Exp Biol. 1996;34:1208–11]
8. Shukla A, Rasik AM, Jain GK, Shankar R, Kulshrestha DK, Dhawan BN. In vitro and in vivo wound healing activity of asiaticoside isolated from Centella asiatica. J Ethnopharmacol. 1999;65:1–11